خرید جعبه جی5 و سایر محصولاتش، با یک تماس، خرید پستی

چطور سفارش دهم؟
1. موارد درخواستی خود را از منوی محصولات مشخص کنید و بهای تمامی موارد تقاضایتان را جمع بزنید. (در صورت استفاده از پست پیشتاز، هزینه پستی را نیز اضافه کنید)
2. جمع مبلغ موارد درخواستی را یک جا به حساب شماره 0102581228001 حساب سیبا -بانک ملی به نام آقای مهدی مالکی نژاد  واریز نمایید.
3. با شماره تلفن های روابط عمومی تماس بگیرید 2234567 و 2239271 – 0261  تا مشخصاتتان ثبت و سفارش و محصولات برایتان ارسال گردد

 

چند روز طول می کشد؟
چنانچه دقیقاً طبق مفاد درخواست شده عمل کرده باشید پس از حدود 1 هفته الی 10 روز موارد درخواستی را دریافت خواهید کرد.  ا

 

عجله دارم، پست پیشتاز لطفا!ا
کلیه محصولات جی5 با هزینه ما و توسط پست سفارشی به رایگان برای شما ارسال می شوند. اما در صورتیکه می خواهید محصولات با پست پیشتاز در عرض 3 یا 4 روز به نشانی تان ارسال شود، هزینه پستی را نیز همراه با هزینه محصولات به حساب مذکور واریز فرمایید،هزینه پست پیشتاز محصولات از این قرار است:  ا

ا* جعبه مدل جی تا – بسته های آموزشی زبانبسته های جامع کنکور =>  به ازای هر محصول 000ر60 ریال

ا* جعبه مدل بیست  =>  000ر35ریال

ا* جهت های دوره راهنماییجهت های دوره دبیرستانجهت های رشته هنرجهت های پیش دانشگاهیجهت های دانشگاهیحقوق – دروس سنگر اضطراری  => به ازای هر محصول 000ر20 ریال

یادآوری: پست سفارشی سرویسی با سرعت و کیفیت قابل قبول است فقط در صورتیکه واقعاً عجله دارید هزینه پست پیشتاز را واریز نمایید و در غیر اینصورت خود را متحمل هزینه اضافه نفرمایید. ا

بنیانگذار روش جی۵ در ایران

برای اولین بار در سال ۱۳۷۵ محصول تلاش دانشمندانی چون لایتنر، ابینگ هاووس، اسکینز، گاترین و… توسط مهدی مالکی نژاد تکامل یافته و با نام جی ۵ در ایران توزیع شد. جی ۵ دارای گواهینامه ثبت اختراع ۳۱۳۵۰ از سازمان ثبت اسناد جمهوری اسلامی ایران است.

http://fa.wikipedia.org/

فرانک امرایی: جی پنجی بودن دشمنی هم میاره !

می دونم اگر بگم شما هم باورنمی کنید اما خوب چکار کنم اتفاق افتاده دیگه ! بعد از کلی غیبت های غیرمجاز و مجاز بالاخره تصمیم گرفتم سری به کلاس و دانشگاه بزنم ببینم چه خبره ! به قولی خواستم خودی نشون بدم و بگم منم تو لیست حضور و غیاب هستم ! “درس شیرین آئین دادرسی مدنی “! ازدحام عجیبی بود تعحب کردم که انقدر شلوغه ! بدون خبر از اوضاع و احوال رفتم رو صندلی جلو با فاصله نسبی از بچه ها و دوستان نشستم و طبق معمول جی پنجی ها شروع کردن به زنگ زدنو ….. که یکی از بچه ها اومد گفت امرایی حتما کتابو جویدی نه ؟ انقدر راحت نشستی معلومه که بازم می خوای خود شیرین بازی دربیاری ؟ با کمال تعجب و ناباوری پرسیدم وا؟! چرا بجوم ! من که ناهار خوردم ! گفتن پاشو جمع کن خانم ! دیر اومدی کلاس هم می ذاری ؟ گفتم باور کنید نمی دونم چی شده خوب بگید تا بدونم
فهمیدم که استاد ارجمند ۱۳۸ صفحه ناقابلی رو که طی هشت جلسه در این ترم درس دادن
( که دست گلشون درد نکنه !) امتحان گذاشتن ! با کمال ناباوری گفتم چرا کسی به من نگفته خیلی بی معرفت تشریف دارین! هر چی قسم و آیه که بابا من خبر نداشتم کتابم و نگاه کنین سفیده ، نو مونده! باور نکردن که نکردن ! دیگه داشت گریَم می گرفت که بچه ها گفتن اشکال نداره اگه همه با هم هماهنگ باشیم می گیم بذاره واسه هفته دیگه !
استاد وارد کلاس شد و با قیافه حق به جانبی که داشت کسی جرئت نکرد نفس بزنه ! استاد گفتن فلانی ۵۰ تا برگه تو آموزشه برو بیار وقت نداریم ! تا به خودم بجنبم سوالات رو در دست دیدم و مشغول شدم نمی دونم چه اتفاقی افتاد فقط داشتم می نوشتم اصلا انگار یه مداد جادویی دستم بود و جوابارو از حفظ برام می نوشت استاد گفت وقت تمومه ! خودشون بلند شدن و شروع کردن به جمع کردن برگه ها وقتی رسیدن به من گفتم استاد سوال آخرم نصفه موند اجازه بدید کامل کنم اصل کار جزئیاتشه !؟؟ بچه ها با نگاه های غضب آلود بهم فهموندن که بعدا به حسابم می رسن ! تو همین فکر که بودم یکی از دخترا داد زد استاد ! ما که ننوشتیم بذارین بعضیها که بلدن بنویسن ! خب من چکار کنم چرا کسی باور نمی کنه من اصلا روحم خبر نداشت که امتحان داریم چه برسه به اینکه درس خونده باشم ! خودم می دونستم چرا جوابا رو بلدم چون هر شب جی برگای قانون دارسی مدنی رو مرورمی کردم همین ! همین حرفو به دوستام که حسابی لجشون گرفته بود گفتم تنها کاری که کردن این بود که با عصبانیت و دهن کجی گفتن : جی برگ خوندم جی برگ خوندم ……

سمیه خلخالی: افزایش اعتماد به نفس در یادگیری زبان

تو دنیای امروزی که علم خیلی سریع داره پیشرفت می کنه حتماً همتون می دونین برای اینکه از دنیای امروزی عقب نمونیم باید بتونیم حداقل یکی از زبانهای زنده دنیا رو صحبت کنیم،حتماً تو هم دنبال راهی می گردی که علاوه بر یاد گیری مؤثر زبان انگلیسی یا هر زبان دوم دیگر بتونه اعتماد به نفست رو هم بالا ببره ، شاید دنبال راهی می گردی که  موقع صحبت کردن به زبان دوم ترسی از اشتباه حرف زدن نداشته باشی، دوست داری اگه مقابل یه توریسیت خارجی  قرار گرفتی با اعتماد به نفس تمام بری جلو و چند کلوم باهاش صحبت کنی ،یا اگه خارج از کشور سفر می کنی دیگه دغدغه فکری نداشته باشی که زبانشونو بلد نیستی ،خیلی عذاب آوره که همش بخوای با ایما و اشاره منظورتو برسونی اونم شاید فقط بتونی ده درصد منظورتو به شخص مقابلت برسونی. بعد یه حس سرخوردگی پیدا می کنی که چرا نمی تونی زبون اونا رو راحت صحبت کنی …

فکر این که یه روز بتونی خیلی روان و راحت بدون ترس صحبت کنی خیلی لذت بخشه حالا خودتو تو همون مرحله ببین ،خیلی راه دوری نیست ،تو همین چند قدمیت قرار گرفته،فقط کافیه اول هدفتو مشخص کنی ،اراده کنی و شروع به خوندن بکنی.

فکر افزار جی ۵ می تونه برات دوست خوبی باشه، چون کاملاً مشکلتو درک می کنه وخیلی راحت برات حلش می کنه،امتحانش ضرر نداره،یکبار که از جی ۵ استفاده کنی دیگه دوست نداری ولش کنی،پس چه بهتر که زبان دوم رو هم از این طریق یاد بگیری،دیگه اون موقع یادگیری زبان برات شیرین می شه.پس وقتو هدر نده از همین الان شروع کن . ایمان داشته باش تو می تونی به هر چی که می خوای برسی.

فرانک امرایی: منبع مطالب من جی پنجه !!!!

ترم اول دانشگاه بودم حقوق مدنی یک ، جلسه اول بود و کل دانشجو ها مثل بچه های کلاس اول دبستان سر ذوق بودند استاد چند قدمی توی کلاس برداشت و گفت شما ها هیچی نیستید خیال برتون داشته که رشته حقوق کلاس داره ،‌من بهتون بگم همه شما یه مشت آدم بی سوادید که هیچی نمی دونید تازه که فارغ التحصیل می شید می بینید ای دل غافل این همه کتاب هست که من بلد نیستم .کل کلاس شوکه شدند جلسه اول دانشگاه و این همه حال گیری ؟ بعد هم کتابش رو باز کرد و گفت می خواید بهتون ثابت کنم مثلاً اصلاً شما می دونید ضالّه چیه ؟ نمی دونید دیگه ؟ سکوتی کلاس رو پر کرد و من ناخودآگاه بدون اینکه اجازه صحبت کردن بگیرم گفتم : ضاله حیوان گمشده است و لقطه مال گمشده و لقیط طفلی است که بر سر معابر بگذارند تا دیگران بردارند … استاد با تمام تعجب از بالای عینکش نگاه کرد به من و با لبخند ناباورانش گفت تو ..تو.. اینا رو از کجا می دونی ؟ کل کلاس که همه به سمت من سرهاشونو خم خم کرده بودند و همچنین استاد همه منتظر پاسخ من بودن و من به راحتی گفتم: “نمی دونم” !!!! صدای خنده مثل یه بمب سکوت کلاس رو منفجر کرد !‌استاد گفت یعنی چه ؟ مسخره کردی !جواب درست میدی اونم این جور طبقه بندی شده نمی دونی از کجا می دونی ؟ گفتم نه فقط به ذهنم وارد شد همین !
اون روز هیچ کس حرف من رو باور نکرد آخه جالبه خودم هم باورم نمی شد که چطور ممکنه من اینجوری جواب بدم و منبع پاسخ رو ندونم چیه ؟ ! شب که رسیدم خونه خیلی فکرم مشغول بود بعد از شام سری به جعبه جی پنجم زدم همینطور که داشتم جی برگها رو مرور می کردم یه دفعه یه جرقه ای به ذهنم زد و گفتم فهمیدم از کجاست؟ منبع من جی پنجه !!! از خوشحالی نمی دونستم باید چکار کنم ذهن من درست مثل یه کامپیوتر شاید بالاتر عمل کرده بود من قبلاً لقمه های کوچولو رو بهش معرفی کردم و درست جایی که بهش نیاز داشتم نه تنها جواب سوالم رو داد بلکه همه آنچه که در معنا شبیه اون بود رو ریخت رو دایره ….